شازده کوچولو

ساخت وبلاگ
یکی از مهارت های نهادینه شده در وجودِ من، "سرکوب کردن" هست. به طور عجیبی من این توانایی رو در خودم می بینم که حس های درونیِ خودم رو که در حالِ غلیان و فوران هستن سرکوب کنم! این قدرت در من تا به اون حدی هست که می تونم حس های دیگران رو هم نسبت به خودم سرکوب کنم، حتی اگر درون من هم در جوشش و خروش و فوران و غلیان باشه ... امشب یکی به من گفت بین آره و نه یکی رو انتخاب کنم، گفتم خیلی دلم می خواد به شدّت شازده کوچولو...
ما را در سایت شازده کوچولو دنبال می کنید

برچسب : راستی,خوانی؟, نویسنده : rezayeoa بازدید : 140 تاريخ : چهارشنبه 22 شهريور 1396 ساعت: 20:02


امروز به فایده ی بسیار بسیار بزرگِ کارهارو دقیقه ی نود انجام دادن،
پِی بردم!

اینکه دیگه نه کسی می تونه انتقاد کنه و نه کسی پیشنهادی بده
چون فرصتی برای تغییر نیست ...

+ به تاریخِ دوشنبه پانزدهم خرداد ۱۳۹۶به وقتِ 15:58 به قلمِ شاهزاده جوان |
شازده کوچولو...
ما را در سایت شازده کوچولو دنبال می کنید

برچسب : حوصله,مانی,ندارمت, نویسنده : rezayeoa بازدید : 152 تاريخ : جمعه 3 شهريور 1396 ساعت: 18:03


من

می تونم بهت بگم

"نیا"

ولی،

نمی تونم بهت بگم

"برو"

 

شازده کوچولو...
ما را در سایت شازده کوچولو دنبال می کنید

برچسب : هجرت, نویسنده : rezayeoa بازدید : 157 تاريخ : جمعه 3 شهريور 1396 ساعت: 18:03

دلم برای تو تنگ شده، راستی گفته ای که تلاشی نکنم برای خوب بودن حق داشتی چون من در حال تلاش بودم، خوب بودن سخت تر از آن بود که بی تفاوت به از دست رفتنِ آن بنگرم گفتی تلاشی نکنم آیا اگر خوب نباشم هم، مرا می خواهی!؟ نگذار به عینِ یقینِ تو، شک کنم من می دانم تو هم خوب می دانی اینگونه ها مرا نمی خواهی نه خوب نه بد خبر رسیده به من زیرِ این پوسته ی پرغوغا نوایی از سادگی طنین انداز است که تو به دنبالِ آنی شازده کوچولو...
ما را در سایت شازده کوچولو دنبال می کنید

برچسب : صداهای,سکوتند, نویسنده : rezayeoa بازدید : 169 تاريخ : جمعه 3 شهريور 1396 ساعت: 18:03


رعنا بهم گفت

"بعضی موقع ها در مورد من نادانانه قضاوت نکن"

گفتم:

"راست می گی، من خیلی احمقم!"

- این اعتراف خیلی بهم چسبید.

+ به تاریخِ جمعه شانزدهم تیر ۱۳۹۶به وقتِ 22:22 به قلمِ شاهزاده جوان |
شازده کوچولو...
ما را در سایت شازده کوچولو دنبال می کنید

برچسب : گرفتم,اعتراف, نویسنده : rezayeoa بازدید : 153 تاريخ : جمعه 3 شهريور 1396 ساعت: 18:03


امروز داشتم تو یکی از کوچه ها(یِ خدا رو شکر ناشهرِ خودمون) قدم می زدم و

تحتِ تاثیرِ خسته از حملِ بار،

یهو شعر امیرعباس گلاب رو با خودم زمزمه کردم (البته کمی بلندتر از زمزمه)

"مگه من چی دارم که وابسته شی!"

یهو دیدم یکی پشتِ سرمه!

...

+ به تاریخِ شنبه هفدهم تیر ۱۳۹۶به وقتِ 20:56 به قلمِ شاهزاده جوان |
شازده کوچولو...
ما را در سایت شازده کوچولو دنبال می کنید

برچسب : اینچنین, نویسنده : rezayeoa بازدید : 142 تاريخ : جمعه 3 شهريور 1396 ساعت: 18:03


چطور حشره ها می دونن برن دنبالِ نور،

اون وقت

ماها، یادمون می ره!

 

شازده کوچولو...
ما را در سایت شازده کوچولو دنبال می کنید

برچسب : سوخته,آواز,نیامد, نویسنده : rezayeoa بازدید : 139 تاريخ : جمعه 3 شهريور 1396 ساعت: 18:03